ثبت و نشر میراث فرهنگی سرزمین خورشید
جمعه 25 مهر 1404
دیدار از سرزمین ملکه (گزارش سفر لندن)
همرسانی این کتاب:

دیدار از سرزمین ملکه (گزارش سفر لندن)

گزینه‌های خرید:
دربارهٔ کتاب

خانه کتاب افغانستان: دیدار از سرزمین ملکه (گزارش سفر لندن)

امروز، دومین روز از ماه حمل سال ۱۳۹۰ خورشیدی است.

ذهنم پر از خاطره است؛ یاد شیرینی‌ها و محبت‌ها و شوخی‌های دوستانم، یا جنگ و جدال‌های طلبگی و بحث‌های داغ و پرجوش حوزه‌ای یک لحظه ترکم نمی‌کند. از این که ممکن است در این سفر برخی از آن‌ها را پس از سال‌هایی بسیار ببینم، هیجانی‌ام ساخته و شوق پرواز در من تیز و تیزتر شده است.

کاش میشد فاصله‌های مکانی را به دور افکند و حضور گرم و دوست‌داشتنی دوستان دوران جوانی و نوجوانی‌ام را که اکنون هرکدام مردان و زنان فرزانه و صاحب اعتباری شده‌اند درک کرد و در شمیم مصاحبت‌های معطر و زندگی‌بخش محضرشان تنفس کرد، جان گرفت و زنده شد.

سی سال پیش، زمانی که به صورت اتفاقی با آن‌ها در صنف و حوزه‌های درسی آشنا شدم، فکر نمی‌کردم میان من و آنان اینقدر مهر و دوستی ریشه کند و رفاقت‌هایمان عمیق و ناگسستنی دوام آورد.

سرنوشت و ناگزیری‌ها، هرکدام از ما را به نقطه‌های دیگر برد، آنها برای تحصیل به کشور انگلستان و برخی دیگر از کشورهای اروپایی و غربی رفتند و من در پیچ و خم تحولات رنگارنگ و سرگردان کننده و طاقت‌شکن کشور گرفتار شدم. آن‌ها به تحصیل و زندگی و آینده‌شان سر و سامان دادند و من نیز در فراز و فرود زندگی با هزار سختی و دشواری دست و پنجه نرم کردم و روی تخته پاره‌های سیاست به سوی ساحل رویاهای خودم پیش رفتم بی آنکه یکدیگر را فراموش کنیم و در دوستی‌ها و رفاقت‌هایمان خلل یا نقصانی پیدا شود. حالا فرصت بی‌نظیری پیش آمده و امید دیدار دوباره این دوستان از نزدیک و درک صحبت و حضورشان در جانم تب و تاب تازه‌ای افکنده است.