350.000 تومان
خانه کتاب افغانستان؛ کتاب سیرتدوین تنظیم های جهادی افغانستان (۲۰۱۷ – ۱۹۶۹)
از فرایندهای بسیار دقیق و رویکردهای بس عمیق جنگ دوم جهانی که سیاست جهان را در نوردید، بروز جنگ سرد در محور ایدئولوژیهای تابع به آن بود. در سال ١٩٤٥ جنگ جهانی دوم با همه خرابیها و ویرانیهای عمرانی و انسانی آن پایان یافت.
از ویژگی ها و شاخص های اصلی جنگ، ایستادن اتحاد شوروی در جایگاه یک کشور فاتح در پرتو اندیشه خاص سوسیالیستی در پهلوی متحدین در راس امریکا بود که توانست صفحه و صحنه دیگر سیاسی را در سطح جهان به خود اختصاص دهد و وضیعت سیاست جهانی را به گونه دیگر رقم زند. امریکا و شوروی بعد از جنگ دوم جهانی بدون توسل به جنگ گرم برای تقسیم ساحات اقتصادی جهان با یکدیگر به رقابت پرداختند و توانستند متصرفاتی را در جغرافیا سیاسی جهان از شمال افریقا تا جنوب شرق آسیا و از مرکز و جنوب امریکا تا شمال و غرب آسیا را در تصرف خود بیاورند که خود مستلزم همپیمانانی بود که به تاسی از افکار سیاسی و اندیشه های جاه طلبی و قدرت مآبی در تمامی جهان تحت سلطه شان در خدمت شان قرار داشت.
در سال ١٩٦٤ قانون اساسی افغانستان بر اساس شیوه دموکراسی فعالیت احزاب سیاسی را به رسمیت شناخت. گرچه به توشیح شاه نرسید، اما به احزاب زمینه فعالیت داد که فعالیت شان به تاثیر پذیری از سیر حرکتهای رقابتمندانه دو قدرت شرق و غرب رقم می خورد. حزب دیموکراتیک خلق افغانستان به تبعیت از خط فکری اتحاد شوروی شروع به فعالیت نمود. تحریک اسلامی افغانستان در تقابل به احزاب چپ، دست به یک سلسله فعالیت های عکس العملی در صحنه سیاسی افغانستان زد.
این حرکت سیاسی از بدو تاسیس (١٩٦٩) در کنش و واکنشهای سیاسی تظاهرات و اعتصابات جنبش روشنفکری و در ساحات تحصیلی و تعلیمی حضور خویش را متبارز ساخت و در فعل و انفعالات سیاسی افغانستان به صورت انفعالی شرکت نمود. در دوران جهاد مردم افغانستان و مقاومت علیه طالبان نقش و اثرات گوار و ناگواری را از خود بجا گذاشت، امور جنگ را به صورت متفرق و متعدد در قالب چند گروه و چند تنظیم پیش برد. اما در صحنه سیاست اداره و حکومتداری نتوانست جایگاهی در شان مردم افغانستان به خود اختصاص دهد که خود جای بحث و نقد را دارد.
این حرکت سیاسی هیچگاه نتوانسته هویت خویش را مطابق به شعارها در صحنه سیاسی افغانستان به اثبات برساند که نقد و بررسی آن این مدعا را به اثبات میرساند. البته نقد و بررسی نه بطور یکجانبه، يکطرفه و عقده مندانه؛ بلکه بر مبنی عملکرد آن در زمینه چگونگی تاسیس و سیر فعالیتهای آن طی چهار دهه گفتار و نوشتار های زیادی به قید تحریر آمده و هر یک از جناحهای ذیدخل برای تثبیت هویت سیاسی خویش ادله و براهینی را ارایه نمودند و اسناد و مدارک را پخش کردند و خویش را در بستر تاریخ برائت دادند. اما قضاوت تاریخ چیزی دیگریست. چرا که تاریخ به پای قضاوت آنچه انجام داده اند مینشیند، نه آنچه گفته اند ، ما هم قضاوت آنرا به ذهن باورمندانه محققین و خواننده گان میگذاریم و بر این اصل تاریخ ارج می نهیم که تاریخ بی طرفانه قضاوت می کند، از وابستگی به ذهنیت های گرداننده گان تاریخ بخصوص سیاسیون چشم می پوشد و چشم خویش را بر رخ آنچه به وقوع پیوسته است می گشاید.
چشم تاریخ بیننده است، بر خلاف چشم سیاسیون که به خدمت گوششان است و گوششان هم در گرو ذهنشان، ذهنی که به آن عمل نموده اند. پس چشم تاریخ بینا است و گوش تاریخ هم کر و ذهن تاریخ هم پویا، لذا برمبنا و اساس اسناد در دست داشته در گذر بسیار کوتاه، چگونگی تدوین و فعالیتهای تنظیم های جهادی را که حساس ترین صحنه سیاسی افغانستان را به خود اختصاص داده اند به بررسی می گیریم.
مشعوف
١٢ حمل ١٣٩٦
هرات افغانستان
فصل اول: شکل گیری تنظیم های جهادی
فصل دوم: تنظیم های جهادی در آزمون های دولت داری
فصل سوم: تنظیم های جهادی در همسویی با خارجی ها
فصل چهارم: شوراهای نظامی قوماندانان جهادی
فصل پنجم: تنظیم های جهادی و جنگ های تنظیمی
فصل ششم: ظهور طالبان و افول تظیم ها
فصل هفتم: حضور آمریکا و ظهور تنظیم ها